به گزارش راهبرد معاصر؛ از زمان تاسیس سازمان نظامی پیمان آتلانتیک شمالی موسوم به ناتو در آوریل 1949، مقابله با اتحاد جماهیر شوروی و بعدتر روسیه، در صدر اهداف کلیدی این سازمان قرار داشته است. رشد غول آسای جمهوری خلق چین در ابعاد امنیتی-اقتصادی در خلال دو دهه اخیر، موجب گردید تا پکن برای اولین مرتبه، به اولویتی کلیدی در نشست چندی پیش سازمان ناتو در بروکسل تبدیل گردد. نشستی که در آن، پکن متهم به ایجاد "چالش سیستماتیک" برای جامعه بینالمللی شده و نسبت به توسعه فزایدهی زرادخانهی اتمی، برنامه های نوسازی ارتش این جمهوری و سرمایه گذاری بر بهره گیری از هوش مصنوعی در ابعاد نظامی، ابراز نگرانی شده است. استولتنبرگ دبیرکل ناتو آغاز نشست یاد شده با محوریت چین را، لحظه ای حیاتی قلمداد کرده و از ضرورت مقابله با قدرت گیری فزاینده پکن در جهان سخن به میان آورده است.
نشست بروکسل تنها یک هفته پس از اجلاس هفت کشور صنعتی در بریتانیا برگزار شد، نشستی که در آنجا نیز مکررا نسبت به استثمار و بدهکار ساختن ملت های فقیر توسط چین و برنامههای جاه طلبانه این کشور هشدار داده شد. دولت پکن با رد ادعاهای یاد شده و با اشاره به بودجه نظامی ۱.۱۷ تریلیون دلاری سازمان ناتو، دولت های غربی را به برنامهریزی هدفمند برای مهار چین و ایجاد بحران داخلی و منطقه ای متهم نموده است. بودجه نظامی 2021 چین، معادل 209 میلیارد دلار و تسلیحات اتمی این کشور یک بیستم، سلاحهای هستهای ناتو ارزیابی میشود. تشدید تنش های لفظی و تهدیدات روزافزون فیمابین بویژه از زمان استقرار جو بایدن در کاخ سفید و همراهی دوچندان وی با متحدین اروپایی اش، جهت آنچه تحقق سیاست دموکراسی خواهانه بایدن در تقابل با نظام های خودکامه نامیده می شود، موجب گردید تا تحلیلگران نظامی از احتمال وقوع تحولات بنیادین در نظم بین المللی در آینده ای نزدیک سخن به میان آورند.
افزایش لفاظی های پکن با دولتهای غربی، در وهلهی اول به همسویی بیش از پیش چین با فدراسیون روسیه منتهی خواهد شد. ولادمیر پوتین در سخنرانی اخیر خویش از آمادگی برای ایجاد همپیمانی بنیادین میان مسکو با پکن سخن به میان آورده است. از همین رو، قابل تصور است که میزان همکاری های همه جانبه میان پکن و مسکو فراتر از سازمان شانگهای رفته و به اتحادی استراتژیک تبدیل گردد. اظهارات واضح دبیرکل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی در نشست یاد شده مبنی بر سهیم نبودن پکن در ارزشهای غربی، بوضوح بیانگر عمق چالش طرفین می باشد.
رشد و توسعه فناوری های نظامی و نوسازی تسلیحات هستهای را میتوان دیگر پیامدهای افزایش نزاعها میان پکن با ناتو قلمداد نمود. نگرانی فزاینده واشنگتن از خروج پکن از لاک دفاعی و ترسیم منافع سیاسی، اقتصادی و نظامی در خاورمیانه، آفریقا و آمریکای لاتین را میتوان عمدهترین دلیل خروج آمریکا از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد در سال 2018 قلمداد کرد. مقامات پنتاگون با وجود نگرانی از سیاستهای نظامی مسکو، جمهوری خلق چین را بدلیل قدرت بلامنازع اقتصادی این کشور و رشد فزاینده بودجهی نظامی اش در اولویت قرار داده اند. خروج از پیمان یاد شده، عمدتا بدلیل عدم عضویت چین در این پیمان بوده و استراتژیست های آمریکایی، پایبندی بدان را بمنزله ی عقب ماندن آمریکا از چین در زمینه توسعه موشکهای هستهای میانبرد ارزیابی نموده اند. دامنهی چالش های امنیتی میان پکن و واشنگتن اکنون از دریای جنوبی چین، دریای زرد و تنش های منطقه ای چین با هنگ کنگ، تایوان، ژاپن و کره جنوبی فراتر رفته و با ترسیم ایده "یک کمربند و یک جاده" چین، موسوم به "راه ابریشم جدید" زمینهی بسط نفوذ همه جانبهی اقتصادی-امنیتی چین را اقصی نقاط جهان فراهم آورده است. برنامه 25 ساله همکاری چین با ایران، تقویت حضور نظامی چینیها در امارات و آسیای مرکزی، تلاش برای تشدید نفوذ در افغانستان و بهرهگیری از کارت وتوی شورای امنیت در دفاع از سوریه، تنها نمونه هایی از ورود جدی چین به مناسبات بینالمللی محسوب میشود. طرح جاده ابریشم 70 درصد از جمعیت جهان را از طریق خطوط زمینی و دریایی به یکدیگر متصل نموده و پکن را به قدرت بلامنازع جهان تبدیل خواهد نمود.
سازمان ناتو با نگرانی فزاینده از رشد برقآسای چین، همِ خویش را بر فروپاشی داخلی و تجزیه جمهوری خلق چین گذارده است. متهم کردن دولت چین به نقض حقوق ایغورها در استان سینکیانگ چین همزمان با طرح ادعای تاسیس اردوگاه های کار اجباری از سوی پکن، مسئله حقوق بشر را در صدر اولویت اعضای ناتو و در راس آنها آمریکا قرار داده است. حمایت صریح از حقوق تجزیه طلبان تبتی، حمایت از تداوم خودمختاری در هنگ کنگ، دفاع از استقلال تایوان و برگزاری مکرر رزمایشهای نظامی در نزدیکی سواحل چین از دیگر رویکردهای ناتو در مقابله با چین محسوب میشود. سیاست مهار چین از طریق همسایگان و با محاصره این کشور، اولویت دیگر ناتو برای به بند کشیدن اژدهای زرد به حساب می آیند. ژاپن، هند، کرهجنوبی، استرالیا، اندونزی، تایلند، ویتنام و تایوان از جمله متحدین ناتو در راستای مهار چین در منطقه به ایفای نقش می پردازند.
دولت چین در تقابل با سیاست خصمانه ناتو ساکت نمانده و بر دامنهی سیاست تهاجمی خویش در ایندو-پاسفیک جهت شکستن حلقه ی محاصره این کشور افزوده است. حمایت از کودتای نظامیان در برمه و ممانعت از نزدیکی دولت این کشور به آمریکا در همین راستا صورت پذیرفت. افزایش حملات سایبری به زیرساختهای آمریکا و ایفای نقش مخرب در تحولات اجتماعی این کشور نظیر حضور فعال در شبکه های اجتماعی مقطع برگزاری انتخابات، جهت ایجاد بحران داخلی در آمریکا، توامان با بی اعتنایی به قوانین وضعیت کپیرایت و مالکیت معنوی آثار فرهنگی و نرمافزاری آمریکایی از جمله واکنشهای چین برای مقابله با اقدامات خصمانه واشنگتن محسوب می شود.
تشدید تعارضات نظامی-امنیتی میان پکن و ناتو و تلاشهای فزاینده طرفین برای استیلا بر ایندو-پاسفیک، منطقهی یاد شده را مستعد رویارویی نظامی طرفین قرار داده است، جدالی که به زعم استراتژیستهای آمریکایی، آغازگر مرحلهی نوینی در نظم امنیتی جامعه بین المللی خواهد بود، فرآیندی که می توان از آن به عنوان آغاز جنگ سرد جدیدی با هدف مهار بلند پروازی های پکن یاد کرد.